به گزارش گروه فرهنگی قدس آنلاین، انیمیشن سینمایی «بچه زرنگ» به تهیهکنندگی حامد جعفری و محصول مجموعه «هنر پویا» که با مشارکت کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان تولید شده، از روزهای آغازین مهرماه اکران سراسری خود را آغاز کرده است. فیلمی که با استقبال خوب مخاطبان روبرو شد، یک افتتاحیه ۳۰ هزار نفری را تجربه کرد و طی ۱۰ روز نخست اکران بیش از ۶ میلیارد و ۳۰۰ میلیون تومان فروش داشته است.
«بچه زرنگ» محصول یک تلاش ۲۵۰ نفره است و ساخت آن نزدیک به ۵ سال زمان برده و هومن حاجیعبداللهی، جواد پزشکیان، هدایت هاشمی، میرطاهر مظلومی، ژرژ پطروسی، مینا قیاسپور، مریم رادپور، تورج نصر و ... با مدیریت دوبلاژ سعید شیخزاده به شخصیتهای «بچه زرنگ» جان دادهاند. به بهانه روز جهانی کودک و اکران «بچه زرنگ» به عنوان اولین انیمیشنی که امسال اکران شده، با حامد جعفری به گفتوگو نشستیم که در ادامه میخوانید.
«بچه زرنگ» سومین تولید مجموعه هنر پویا و محصول تلاش یک تیم بزرگ است؛ ایده آن چطور شکل گرفت و روند ساخت و تولید فیلم چگونه بود؟
فرایند ساخت انیمیشن «بچه زرنگ» پیش از اکران «فیلشاه» آغاز شد. آن زمان یک ایدهای به مجموعه «هنر پویا» رسید که به نظرمان جالب بود و براساس آن طرحی نوشته و سپس به سیناپس تبدیل شد و پس از انجام اصلاحاتی، اواسط سال ۹۷ به نسخه استوریریل فیلم سینمایی «بچه زرنگ» رسیدیم. همان زمان گزارشی از نظرات مخاطبان درباره انیمیشن «فیلشاه» که توسط یک گروه دانشگاهی در زمان اکران فیلم انجام شده بود به دستمان رسید. در این نظرسنجی مخاطبان اشکالاتی را در حوزه کارگردانی گرفته بودند که برخی از این موارد به نظرمان درست بود. در ادامه با مشورت افراد متخصص این حوزه و جمعبندی نظرات، روایت قصه «بچه زرنگ» را به طور کلی تغییر دادیم و اصلاح کردیم و نهایتاً قصه سر و شکل اصلیاش را پیدا کرد. با اینکه این روند هزینهبر بود و زمانبندی تولید را به تأخیر میانداخت اما احترام به مخاطب و نظرش برایمان اهمیت بسیاری داشت.
همانطور که میدانید انیمیشن تفاوتهای جدی از نظر شکلگیری فرایند ساخت نسبت به دیگر گونههای نمایشی دارد. مثلاً مولف آثار تلویزیونی تهیهکنندگان هستند یا خالق یک تئاتر کارگردان است و مولف در آثار سینمایی شامل تهیهکننده، کارگردان، نویسنده و گاهی موزیسین است. اما انیمیشن یک تفاوت ماهوی دارد که به مقوله خلق اثر بازمیگردد. اگر به ذهن خودتان هم رجوع کنید عموماً انیمیشنها را با نام کمپانیهای پیکسار، دیزنی و ... میشناسید؛ زیرا خلق اثر و تالیف آنها مربوط به یک کار جمعی است. در واقع این مقوله کمپانیمحور بودن انیمیشن است که باعث میشود تجربیات گذشته را در ساختار استودیو و شرکت رسوب بدهیم. چنانکه میبینید هیچ یک از عوامل تولید «شاهزاده روم» در «بچه زرنگ» حضور ندارند اما تولید جدید به لحاظ کیفی رشد کرده است. دلیلش هم این است که رسوب تجربه در ساختار اتفاق میافتد. بنابراین کمپانی برایش مهم است که به نظر مخاطب وفادارش احترام بگذارد. ما هم با همین نگاه استوری ریل «بچه زرنگ» را متوقف و اصلاح کردیم و همه هزینه و زمانی که به مجموعه تحمیل میشد را برای احترام به مخاطب پذیرفتیم.
و چند نفر در ساخت این انیمیشن همکاری داشتند؟
در ساخت «بچه زرنگ» از پیش تولید، طراحی گرافیک، دیزاین پروژه تا همه کسانی که در پست پروداکشن، موسیقی، صداگذاری و غیره حضور داشتند تقریباً حدود ۲۵۰ نفر همکاری کردند.
یکی از ویژگیهای مهم این انیمیشن پرداختن به چند مولفه مهم و تلفیق آنها در یک داستان است. از حفاظت محیط زیست گرفته تا پرداختن به تلاشهای محیط بانان و قانونشکنی شکارچیان و از طرف دیگر گره زدن داستان با یک روایت مذهبی. طرح اولیه داستان به همین صورت بود یا در روند نگارش فیلمنامه، این قصهها به اصل داستان اضافه شد؟
مجموعه مدیریتی «هنر پویا» به عنوان استودیوی سازنده از زمان ساخت پروژه «فیلشاه» برای هر اثری چند لایه تعریف کرد. «بچه زرنگ» هم به همین نحو بود اما برخی از اهداف ما در استوری ریل اولیهای که احصاء شده بود وجود نداشت و رفته رفته توانستیم آن را در دل کار بگنجانیم. این را هم در نظر بگیرید که پختگی قصه و اصطلاحاً دم کشیدن آن، زمانبر است. نکته دیگر اینکه انیمیشن تولید گرانی است و ضرورت استفاده از استوریریل دقیقاً به همین دلیل است. به طور مثال اگر در آثار تلویزیونی نسبت راش به خروجی ۶ به یک است یا در آثار سینمایی این نسبت دو به یک است، در انیمیشن نسبت راش و خروجی یک به یک است و به دلیل هزینههای بالا باید از همان یک راش استفاده شود. علاوه بر جنبه مالی، این قصه قرار است بزرگسال را هم با خودش همراه کند و لازم است برای آنها هم یک نقطهگذاریهای جذابی اتفاق بیفتد. بنابراین فیلمنامه در این مسیر نیاز دارد که به یک پختگیهایی برسد و ارزش افزودهای داشته باشد و در نهایت خروجیاش همین چیزی شده که شما میگویید.
«بچه زرنگ» توأمان آموزش و سرگرمی را همراه دارد؛ آن نقطه عطفی که برای خودتان مهم بود بچهها دریافت کنند چه بود؟
هدف ما از سینما تربیت است و شاید ظرفیتی که سینما برای تربیت نسل دارد را در مدیوم دیگری نمیبینیم. روانشناسان معتقدند انیمیشن از آن جهت که مخاطب از طریق قوه تخیلش با کاراکترها ارتباط میگیرد، بهترین وسیله برای آموزش بسیاری مفاهیم است. ما هم سعی کردیم از این ظرفیت غفلت نکنیم و هدفمان این بوده که در این اثر یک الگوی تربیتی هم داشته باشیم. طبیعتاً تربیت یعنی یک الگو و یک ارتباط خوب. ما تلاش کردیم «بچه زرنگ» در وهله نخست سرگرمکننده باشد و به عنوان قصه و سینما بتواند بچهها را سرگرم کند.
یکی از امتیازات مهم فیلم، دوبله و انتخاب صداپیشگان آن است که اتفاقاً تا حدود زیادی به تیپ نزدیک شده و نمونه آن انتخاب هومن حاجیعبداللهی در نقش ببری و شباهت صدای او به نقشش در سریال «پایتخت» است. آیا این تشابهها تعمدی بود؟
زمانی که «شاهزاده روم» را تولید کردیم نگاهمان این بود که ساخت انیمیشن یک فرایند طولانی است و جانبخشی به شخصیتها باید توسط دوبلورها اتفاق بیفتد و هرکسی که به پروژه پیوست با این نگاه بود که یک ارزش افزودهای ایجاد کند. در «بچه زرنگ» هم با همین نگاه سراغ دوستانی رفتیم که در حوزه بازیگری تیپسازی کردهاند تا این جانبخشی به شخصیتها کمک کند. برای فهم بهتر مثالی میزنم؛ در ابتدای فیلم «ناخدا خورشید» وقتی شخصیت داستان با یک دست سیگارش را روشن میکند، این کار خیلی از مسائل را در ذهن ما حل میکرد و نیازی نبود به ما توضیح بدهند که این فرد یک دست ندارد. ما هم نگاهمان این بود که در یک زمان کوتاه به نتیجه برسیم و هدفمان را موجز بگوییم. بنابراین سعی کردیم از المانهایی استفاه کنیم که در همان وهله اول بتواند عقبه این کاراکتر را به مخاطب منتقل کند و این مسئله درباره سه کاراکتر «بچه زرنگ» اتفاق افتاده است. ببری به عنوان ببر مازندران که توانستیم با گویش شمالی آن را القا کنیم. محیطبانی که یک اتصالی به شهر مشهد دارد و با لهجه مشهدی این کار را کردیم و سومی هم چنگیز منقرض است که به عنوان یک آدم دیکتاتور میرطاهر مظلومی آن را به خوبی اجرا کرده است. در واقع هومن حاجیعبداللهی، هدایت هاشمی و میرطاهر مظلومی با مدیریت سعید شیخزاده این سه کاراکتر را از آب درآوردهاند.
کانون پرورش اولین گام خود در ساخت انیمیشن را با مشارکت «هنر پویا» تجربه کرده، به نظر شما مشارکت سازمانها و نهادهای مرتبط در حوزه کودک و نوجوان همچون کانون پرورش چقدر میتواند به تسریع و افزایش تولید انیمیشنها کمک کند، در عین حال آیا همکاری با چنین نهادهایی ممکن است اثر را به سمت سفارشی شدن سوق دهد؟
ورود کانون به این پروژه، ورود ماهوی نبوده؛ یعنی کانون به عنوان متولی حوزه کودک با اعتماد به بخش خصوصی و استودیویی که پرمخاطبترین انیمیشنها یعنی «فیلشاه» و «شاهزاده روم» متعلق به آن است به میدان آمده و با سرمایهگذاری مشترک یک پروژه را پیش برده است. در این میان دو نکته وجود دارد. نخست اینکه کانون سراغ هرکسی نرفته و اعتماد بیجایی نکرده و نکته دوم اینکه این اعتماد با پشتیبانی کانون همراه بود و در نهایت فیلمی تولید شد که باعث سربلندی کانون هم هست. البته نگاه مدیران کانون هم این بود که کنار بایستند و فیلم را پروموت کنند تا بهتر دیده شود و به دست مخاطب برسد.
به نظرم این نگاه صحیح مدیریتی برای کمک به این عرصه است. متأسفانه هرجایی که نهادها مستقیماً ورود کردند، پروژهها شکست خوردند و طی سالهای گذشته تجربیات مختلفی از این حیث داشتهایم. بنابراین هرچقدر به سمت تصدیگری نهادهای حاکمیتی فرهنگی برویم خروجی نخواهیم گرفت، اما زمانی که دولت متولی رگولاتور این حوزه باشد و بر رشد متوازن بازار نظارت کند، موفق میشویم. من واقعاً نگران این هستم که مجموعه حاکمیتی فرهنگی کشور به دنبال راهاندازی نهادی مانند بنیاد انیمیشن است. مگر بنیاد بازیهای رایانهای راهندازی شد چه اتفاقی افتاد؟ جز اینکه فقط دستاندازهایی ایجاد شد؟ حالا شاید این سوال مطرح شود که برای توسعه انیمیشن چه باید کرد. درباره اینکه چه باید بکنیم باید اندیشید اما میدانم چه کار نباید کرد و مهمترینش این است که نهادسازی جدیدی نکنیم. انیمیشن کشور به یک صندوق توسعه نیاز دارد تا یک بنیاد و ساختار بوروکراتیک! این اشتباه را برخی مسئولان کشور تکرار میکنند که در پی ایجاد نهاد جدید هستند. به نظرم نهادسازی کمکی نخواهد کرد و بیشتر ما را به سمت تصدیگری سوق میدهد، در حالی که بایستی نهادهای حاکمیتی متولی و ریلگذار این حوزه باشند و بر آن نظارت کنند تا توسعه پیدا کند و هر مسیری غیر از این منجر به شکست یا بیخاصیت شدن آن میشود و نتیجهاش اتلاف منابع است.
اکران جهانی فیلم از چه زمانی آغاز میشود و با چه کشورهایی برای پخش فیلم رایزنی شده است؟
ما در حال مذاکرات برای پخش بینالمللی هستیم و با چندین کشور هم مذاکراتی داشتیم که البته هنوز به نتیجه نهایی نرسیده اما حتماً اعلام خواهیم کرد.
به نظر میرسد اکران نوروز یا تابستان ظرفیتهای بهتری برای نمایش «بچه زرنگ» داشت، خواست خودتان بود که فیلم را پاییز اکران کنید؟
طبیعتاً صرفنظر از خواست ما در مورد زمان اکران، یک صفی از صاحبان آثار هم وجود دارد که میخواهند فیلمشان را اکران کنند و جلوتر از ما هستند. البته خواست ما هم اکران در این تاریخ نبود و در نهایت به این توافق رسیدیم. ما میخواستیم فیلم را اواخر تابستان اکران کنیم تا از این فصل هم بهرهمند شویم که مقدور نشد و این کار ما را در شروع سخت میکند چون مدارس هم باز شده و شاید این موضوع به فیلم صدمه بزند. البته ما قبلاً تجربه اکران نوروز با «فیلشاه» و «شاهزاده روم» در پاییز را داشتیم. اما امسال نوروز همزمان با ماه رمضان بود و شرایط فیلم دیدن را برای بچهها سخت میکرد و ظرفیت مدارس هم فعال نبود.
«بچه زرنگ» یک افتتاحیه قدرتمند را تجربه کرد؛ پیشبینیتان برای فروش فیلم چیست و فکر میکنید رکورد «پسر دلفینی» که پرفروشترین انیمیشن سال گذشته بود را بزند؟
به نظرم ارقام فروش ملاک درستی برای ارزیابی نیست. به لحاظ تعداد مخاطب هنوز هم اولین فیلم پرمخاطب «فیلشاه» و پس از آن «شاهزاده روم» است و ما امیدواریم «بچه زرنگ» هم در این جمع قرار بگیرد و سه اثر اول متعلق به مجموعه «هنر پویا» باشد.
تا به حال چه محصولاتی از «بچه زرنگ» تولید شده و یا در دست تهیه است و به نظرتان بزرگترین مانع بر سر راه تولید محصولات جانبی انیمیشنها در داخل چیست؟
انیمیشن یک ویژگی دارد که بچهها در خیالشان با آن زندگی کردند و حالا دوست دارند آن را به عالم واقعی هم بیاورند و اینجاست که صنعتش شکل میگیرید. ما پیشبینی این محصولات را کرده بودیم و نزدیک ۲۰ محصول تولید شده که بخشی از آن قبل اکران رونمایی شد. چند ورد گیم هم در مرحله تولید است و بازی موبایلی «بچه زرنگ» هم تولیدش به اتمام رسیده است.
متاسفانه کشور ما تابع کپی رایت نیست و این مهمترین مانع در این مسیر به شمار میآید. به همین دلیل است که ساخت قهرمانهای خارجی برای تولیدکنندگان هزینهای ندارد اما کاراکتر «بچه زرنگ» برای آنها مقرون به صرفه نیست. اما آنچه باعث میشود «بچه زرنگ» انتخاب شود و تولیدکننده سراغ شخصیتهای دیگری نرود، اقبالی است که مخاطب به این کاراکتر دارد اما این حوزه زمانی میتواند در صنعت انیمیشن کشور یک نقشآفرینی جدی داشته باشد که تولیدکننده داخلی هم سراغش برود.
فکر میکنید روزی کودکان ما قهرمانان قصههای ایرانی را به خوبی قهرمانهای خارجی بشناسند و خواهان اسباببازی آنها باشند؟
ما به عنوان یک نهاد خصوصی تمام انگیزهمان همین است. دوران بچگی ما با قهرمانهایی گذشت که خارجی بودند و امروز تلاش میکنیم به سهم خودمان قدمهایی برداریم که بچههای ایران بتوانند با قهرمانهایی که ساخته خود بچههای ایرانی باشد رشد پیدا کنند. اینکه چقدر ما به عنوان بخش خصوصی موفق میشویم یک موضوع است و اینکه برنامه و راهبردی در این حوزه وجود داشته باشد موضوع دیگری است. به نظرم اگر به جای نهادسازی سراغ این موضوعات رفته بودیم حتماً به توسعه آن کمک کرده بودیم.
نظر شما